حقوق متقابل امام و مردم در نهج البلاغه
حقوق متقابل امام و مردم در نهج البلاغه

جمله دومى كه مولاى متقيان در باره حق بيان ميكند همان مسئله پيوستگى حق و وظيفه است. هر كجا حقّى است وظيفهاى است و هر كجا وظيفهاى است حقّى است. و به تعبير ديگر هر كجا انسان حقّى دارد بر او حقّى دارند. هر كجا مديون حقّى است، طلبكار حقّى نيز است. يعنى حق هميشه دو جانبه است. در هيج جا، حق يك جانبه وجود ندارد. حتّى خدا كه بالاترين حق را بر مردم دارد در برابر حقّ او، مردم هم بر خدايشان حقّى دارند كه حقّ هدايت، حقّ تعليم، حقّ فرستادن پيامبران و حقّ ارسال كتب آسمانى است. اين جمله دوّم را در همان خطبه 216 نهج البلاغه، بسيار كوتاه امّا جالب و فشرده و عميق بيان فرموده است: «لا يجزي لأحد إلّا جرى عليه و لا يجري عليه إلّا جرى له». حق در مورد هيچكسجارى نمىشود مگر اين كه در مقابلش حقّى بر گردن او خواهد افتاد و در هيچ جا حقّى بر گردن كسى نمىافتد مگر حقّى به نفع او در كنار او هست. اين همان چيزى است كه تعبير مىكنيم وظيفه و حق جدا نشدنى هستند.
من حقّى بر فرزندم دارم، و در برابر وظيفهاى نيز دارم. فرزند من بر من حقّى دارد و در برابر آن، نسبت به من وظيفهاى دارد. امام بر امّت حق دارد و در مقابل اين حقّى كه دارد وظيفهاى دارد. امّت در مقابل امام حق دارند و در برابر حقّشان وظيفهاى هم دارند. اين دو جمله در باره حقّ، در نهج البلاغه آمده است.
اينك در باره فلسفه امامت و رهبرى بر اساس آنچه كه در نهج البلاغه آمده مسائلى را مطرح مىكنيم: وجود رهبر پنج فلسفه دارد (البته منحصر در اين تعداد نميكنم امّا آنچه كه من اجمالا با عقل قاصر خود در نهج البلاغه به آن رسيدهام، اين تعداد است).
اولين فلسفه وجود رهبر، اين است كه يك ملّت تكيهگاه مىخواهد و اين تكيهگاه بدون وجود رهبر ممكن نيست.
(خطبه 1) 09- ابعادعلم الهي
(خطبه 1) 09- ابعادعلم الهي
کلیک کنید و سخنرانی استاد اصغر طاهرزاده درباره خطبه 1 نهج البلاغه دانلود کنید
كار از ديدگاه حضرت على (علیه السلام)
كار از ديدگاه حضرت على (علیه السلام)

1 . مقدمه
به عقيدهى بسيارى از متفكران اجتماعى و انديشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسانها قسمت اعظم نيازها و احتياجات خود را از طريق كار گروهى و اجتماعى تامين مىكنند . حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام، انديشمند و پيشواى برجسته شيعيان و امت اسلامى كار و تلاش را با درايتى واقعبينانه بيان نموده است .
كار از مفاهيم مهم علم جامعهشناسى است . كار سرمايه و ذخيرهى ملى است و مىتواند به رشد تمدن كمك كند . اگر افراد جامعهاى به طور نسبى بتوانند كار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانايىها و علائق آنها باشد، زمينه براى نوآورى، ابتكار، رشد و پيشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مىآيد . برعكس اگر زمينههاى اشتغال و كار در جامعه محدود و تقاضا براى كار بسيار باشد، به تدريجبيكارى افزايش مىيابد . گسترش بيكارى منجر به آسيبها و پيامدهاى ناگوار در جامعه مىشود .
2 . تعريف كار
به عقيدهى بعضى از صاحبنظران در تعريف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است; بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمهى انباشت ثروت و سرمايه و نهايتا رشد و شكوفايى جوامع تلقى كردهاند . پولكس فن (1) مىگويد:
مردم سرچشمه ثروتهاى منقول بوده و افزايش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مىشود . (2)
(خطبه 1) 08- نظربه غايتهادرمخلوقات
(خطبه 1) 08- نظربه غايتهادرمخلوقات
کلیک کنید و سخنرانی استاد اصغر طاهرزاده درباره خطبه 1 نهج البلاغه دانلود کنید
اخلاق در نهج البلاغه
اخلاق در نهج البلاغه

سخن گفتن در اطراف كتابى مانند نهج البلاغه انسانى عظيم، همانند امير المؤمنين على (ع)، خاصه براى فردى مثل بنده، كار مشكلى است. لكن براى اين كه افتخار حضور در جلسه منتسب به آن مولا را داشته باشم، حاضر شدم.
موضوع صحبت ما «اخلاق در نهج البلاغه» است. اين جمله بدين معناست كه بگوييم اين كتاب شريف يا صاحب اين كتاب راجع به «اخلاق» و «علم اخلاق» چه نظرى دارد، و آيا در اين كتاب، راجع به «اخلاق» صحبتى شده است يا نه، و اين كتاب توجه به علم «اخلاق» دارد يا نه و اگر اين كتاب ناظر به «اخلاق» است، در چه حدودى راجع به اين علم يا اين موضوع سخن گفته است. تشخيص اين معنا كه اين كتاب، در باره «اخلاق» چه گفته، ابتداء توقف دارد به اين كه معناى اخلاق را به نحو اجمال تصور كنيم، و از اين تصور، تصديق اين معنا كه اين كتاب در باره «اخلاق» چه نظر دارد، روشن مىشود.
اخلاق، جمع «خلق» است. روان انسان، حالات و ملكاتى دارد و اخلاقعبارت از «ملكات روان» است. تشخيص اخلاق، توقف دارد به اين كه سه موضوع را انسان تصور كند: «روان»، «اخلاق» و «غرض». «روان» انسان، عبارت است از روح انسانى. ابتدا بايد به نحو اجمال، سخنى از روان گفته شود و سپس از مفهوم اخلاق كه عارض بر «روان» است و آن گاه در اين كه اين عوارض بر اين موضوع چه نتايجى دارد. اين سه جمله را اگر بتوانم عرضه بدارم، توجه كتاب نهج البلاغه به اخلاق، روشن خواهد شد.
انسان، داراى روانى است. من و شما داراى جوهرهاى هستيم غير از جسم، به نام «روان» كه در كتاب الهى و در اخبارى كه به دست ما رسيده، در باب آن، سخن گفته شده است. گاهى از اين جوهره، تعبير به «روح» شده، تعبير به «نفس» شده، تعبير به «قلب» شده، تعبير به «صدر» شده و تعبير به «عقل» شده است. يعنى «روان» شما و روح شما پنج تا اسم دارد.
اين «روان» شما را گاهى «روح» مىگويند، به اين تناسب كه بدن شما را او زنده نگه داشته و او سبب حيات بدن شماست. پس او «روح» است: «لانّ الرّوح ما به الحياة الشّيى».
وحدت و برادري در نهج البلاغه (2)
وحدت و برادري در نهج البلاغه (2)

مطلب هفتم: كيفر تفرقه انداز.
کلام امیر ( حدیث شماره 9)
حرم امیر نجف اشرف
ادامه تصاویر در ادامه مطلب
نگرانی های امام علی(علیه السلام)برای قرآن
نگرانی های امام علی(علیه السلام)برای قرآن

این قلم نیز می كوشد در این فرصت كوتاه به یكی از این موضوعات بپردازد.
سخن پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله آیینه تمام نمای بحث ماست كه می فرماید: "عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛(1) علی با قرآن و قرآن با علی است. آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینكه [در روز قیامت ] در كنار حوض كوثر به نزد من آیند."
طبق این گفتارِ شیوای نبوی، بعد از رسول خداصلی الله علیه وآله نزدیك ترین فردی كه با قرآن آشناست، علی علیه السلام است؛ امّا با كمال تأسف این نزدیک ترین یار قرآن را آن چنان منزوی كردند كه به گفته ابو صالح حنفی، روزی بر بالای منبر، كتاب خدا را بر سر مبارك نهاد و با كمال ناراحتی به درگاه الهی عرضه داشت: "اَللّهُمَّ قَد مَنعُونی ما فیهِ فَأَعْطِنی ما فیهِ؛(2) خداوندا! مرا از آنچه در این مصحف شریف است، باز داشتند؛ پس آنچه را در آن است، به من بده!"
نگرانی از انزوای قرآن
از مهم ترین نگرانی های امام علی علیه السلام فاصله گرفتن مسلمانان از قرآن و معارف وحیانی آن بود. آن حضرت در طول حیات خود همواره تلاش می كرد تا مردم مسلمان با مفاهیم بلند و حیات بخش قرآن آشنا شوند و آن را در متن زندگی خود قرار دهند؛ همچنان كه خود نیز چنین بود.
امام از انزوای قرآن در میان مسلمانان رنج می برد و با دلی دردمند عرضه می داشت: "إِلَی اللَّهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَرٍ یَعِیشُونَ جُهَّالًا وَ یَمُوتُونَ ضُلَّالًا لَیْسَ فِیهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ الْكِتَابِ إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ وَ لَا سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَیْعاً وَ لَا أَغْلَی ثَمَناً مِنَ الْكِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ؛(3) از مردمی كه در جهالت زندگی می كنند و با گمراهی می میرند به خدا شكایت می كنم [زیرا ]در میان آنها كالایی كسادتر از قرآن نیست، هنگامی كه به گونه شایسته تلاوت شود و هیچ متاعی سودآورتر و گرانبهاتر از قرآن نیست، هنگامی كه تحریف و از معانی حقیقیش دگرگون شده باشد."
وحدت و برادري در نهج البلاغه (1)
وحدت و برادري در نهج البلاغه (1)

1 ـ بزرگترين نتيجه و دستاورد نبو ت و رسالت پيغمبر(ص) اتحاد بين مردمي كه متفرق و متشتت بوده اند معرفي گشته است.
2 ـ تعيين جانشين براي پيغمبر بخاطر ادامه همان وحدت و الفت بين مسلمين بوده است.
3 ـ خداوند به مردمي كه با يكديگر اختلاف دارند هيچگونه خير و سعادتي نمي دهد.
4 ـ اتحاد با كراهت بهتر از اختلاف با رضايت است.
5 ـ براي توجيه اختلاف نبايد قرآن را توجيه كرد.
6 ـ تنها عامل عز ت و سيادت مردم اتحاد و اتفاق است.
7 ـ كيفر تفرقه انداز چيست.
8 ـ عوامل اتحاد كدامست.
9 ـ عوامل اختلاف چيست.
10 ـ سيره و اخلاق علي (عليه السلام) در زمان حكومتش از بعد اتحاد بين مسلمين چه بوده است .اما «مطلب اول»: امير المومنين عليه السلام در سه مورد از نهج البلاغه بزرگترين دستاورد نبوت را ايجاد اتحاد بيان ميكند. پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بيست و سه سال در ميان مردم زندگي ميكند جنگ ميكند تبليغ ميكند زجر و شكنجه مي بيند و سرانجام مكتبي را كه كاملترين مكتب از لحاظ اقتصادي سياسي اجماعي و قضائي و همه ابعاد زندگي انسان تا قيامت است تاسيس ميكند و از بركات اين مكتب يكي اتحاد است كه برقرار مي فرمايد.
مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)
مشتركات قرآن و نهج البلاغه(2)

6ـ شكر نعمت، نعمتت افزون كند
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ؛ (ابراهيم/ 7) زماني كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر سپاسگزاري كنيد، افزونتان دهم و اگر ناسپاسي كنيد، عذاب من بسيار سخت است.»
«اِذا وَصَلَتْ اِلَيْكُمْ اَطْرافٌ النِّعَمِ فَلا تُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلًّةِ الشُّكْرِ؛ (حكمت، 85) هرگاه نمونهها و اوايل نعمت به شما رسيد باقيماندة آن را به كمي سپاس، دور نسازيد.»
«اِنَّ لِلَّهِ في كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ اَدّاهُ زادَهْ مِنْها وَ مَنْ قَصَّرَ فيهِ خاطَرَ بِزَوالِ نِعْمَتِهِ؛ (حكمت 236) همانا خداي را در هر نعمتي حقي است كه هر كس آن را به جا آورد، خدا از آن نعمت او را فراوان دهد و هر كس در انجام آن حق، كوتاهي كند در خطر زوال آن نعمت افتد.»
علي ـ عليه السّلام ـ در خطبهاي كه بعد از برگشتن از جنگ صفين قرائت نموده، ميفرمايد:
«اَحْمَدُهُ أسْتِتْماماً لِنِعْمَتِهِ؛ (خطبة 2) خدا را براي تمام گردانيدن نعمتش، سپاس ميگزارم.»
کلام امیر ( حدیث شماره 8)
از جمله کفاره های گناهان بزرگ به فرياد مصيبت زدگان رسيدن و تسلي دادن به رنجديدگان است .
شهادت مولا امیر المومنین تسلیت باد
از نخلستان و چاه و است و علی(ع) / کوفه در خواب گناه است و علی
کوفه خواب است و کسی در جاده نیست / در تمام شهر یک آزاده نیست
کوفیان با ننگ سودا می کنند / از علی امشب تبرا می کنند
کوفیان با عافیت خو می کنند / بر سر دنیا هیاهو می کنند
باز امشب عشق تنها می شود / زخم ، سهم فرق مولا می شود
کوفیان امشب « ولی » را می کشند / فاتح خیبر « علی » را می کشند
آفتاب عشق گلگون می شود / سینه ی سجاده پرخون می شود
باز امشب عقده ها گل می کند / بر لبان غم ، دعا گل می کند
پشت نخل آرزو ، خم می شود / داغ حسرت سهم ، آدم می شود
می شود امت یتیم و بی امام / عشق ، ناکام و عدالت ، ناتمام
جاده می ماند غریب و بی سوار / ذوالفقار عدل می گیرد غبار
کوفیان ، مست ترنم می شوند / در غبار عافیت گم می شوند
کوفه ، ای ظلمت سرای شب نورد / کوفه ، شهر عافیت ، آیین زرد
کوفه ، ای نامرد ، ای شهر فریب / کوفه ، ای بی درد ، ای شهر فریب
زادگاه و قبله ی اصحاب باد / پنج فصل عدل را دادی به باد
خوب می دانم علی سهمت نبود / درک آن خورشید در فهمت نبود
چون که با زهر تو پرپر شد علی / همنشین زخم خنجر شد علی
کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت
کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من ، زخم علی را می سرود
چاه کو ، تا بشنود درد مرا / ماه کو ، آن شاهد درد آشنا
ای علی ، هجر و صبوری تا به کی / چهارده قرن از تو دوری تا به کی
تا به کی باید ز هجرانت سرود / شعر در وصف شهیدانت سرود
بی تو ای مولا ، دل ما کربلاست / سهم ما از زندگی ، درد و بلاست
عشق در چشمان من گل گاشته / گریه با من ماجراها داشته
خانه ام امشب دوباره ابری است / گریه ، گام آخر بی صبری است
بی تو بر دل مانده زخم صد فدک / کو دو بیتی ، کو جنون ، کو نی لبک
غم مدار ، اما دل ما محکم است / گر چه دنیا سهم ابن ملجم است
ذوالفقارت یا علی میراث ماست / ما به خونخواهی به پا خواهیم خاست
ای علی ، سنگ صبور فاطمه / وارث زخم غیور فاطمه
ای شهید فتنه ی قوم جمله / بهترین تفسیر اخلاص عمل
چشمهایت ای طلوع دلنواز / بر جهان ای کاش می تابید باز
کاش امشب باز باران می گرفت / بغض من راه نیستان می گرفت
کاش امشب درد می آمد فرود / بغض من زخم علی را می سرود
شیعیان ، من داغدار حیدرم / داغدار آن بهار پرپرم
بی علی ، ماییم و اندوهی مدام / روبروی ماست راهی ناتمام
بی علی ، دنیا ندارد اعتبار / وای بر ما ، وای بر این روزگار . . .
سیماى پیامبر اکرم(ص) در آئینه نهجالبلاغه
سیماى پیامبر اکرم(ص) در آئینه نهجالبلاغه

حضرت محمد(ص) در هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل پا به عرصه وجود گذاشت در حالى که پدر را قبل از ولادت از دست داده بود.این حادثه، بزرگترین حادثه تاریخ بشرى محسوب می شود، دلیل آن نیز حوادثى است که بدنبال حادثه ولادت آن حضرت اتفاق افتاد.با ولادت آن بزرگمرد عالم هستى، تمام بتهاى عالم سرنگون شده، طاق کسرى به لرزه افتاده، دریاچه ساوه که سالها مورد پرستش قرار مى گرفت به زمین فرو رفته و خشکید و آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب به خاموشى گرائید، دانش کاهنان زائل شد و سحر ساحران بر باد رفت .این همه نشان از عظمت شخصیتى دارد که در چنین روزى به دنیا آمده است، لذا جا دارد جامعه اسلامى بیش از پیش با شخصیت او آشنا شده و خصلتهاى آن ح ضرت را الگو و سرمشق قرار دهند .
نهج البلاغه و اركان عدالت
نهج البلاغه و اركان عدالت

منبع:روزنامه کیهان
ارزش و آرمان متعالي انسان
ادامه مقاله در ادامه مطلب
کلام امیر ( حدیث شماره 7)
کسیکه در مسير آرزوها بشتابد در مرگ خواهد افتاد .
مشتركات قرآن و نهج البلاغه(1)
مشتركات قرآن و نهج البلاغه(1)

مطالب و موضوعاتي كه در قرآن و نهج البلاغه به طور مساوي و با يك مضمون بيان شده است عبارتند از:
1ـ حمد و ستايش خداوند
و چون علماي بيان الف و لام كلمه «الحمدلله»را استغراقيه و لام جر را مفيد اختصاص دانستهاند، معني اين كلمه اين است: «به طور كلي هر گونه ستايش مختص خداوند است».
ادامه مقاله در ادامه مطلب
جايگاه قرآن در نهج البلاغه-بخش اول
جايگاه قرآن در نهج البلاغه-بخش اول

منبع:روزنامه جوان
در اين مجال سعى شده هر چند به اختصار، به بيان ديدگاه هاى على (ع) نسبت به قرآن پرداخته شود تا همگان ضمير دل را با روشناى چنين روحى طراوت و پاكى بخشند!
ارزش قرآن
از نور آن شفا و بهبود خواهيد كه شفاى سينه هاى بيمار است، و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سودبخش ترين داستان هاست، زيرا عالمى كه به غير علم خود عمل كند، چونان جاهل سرگردانى است كه از بيمارى نادانى شفا نخواهد گرفت، بلكه حجت بر او قوى تر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا سزاوارتر به نكوهش است.
(خطبه 1) 07- نحوة فاعليت وبصيرت وتنهايي خدا
(خطبه 1) 07- نحوة فاعليت وبصيرت وتنهايي خدا
کلیک کنید و سخنرانی استاد اصغر طاهرزاده درباره خطبه 1 نهج البلاغه دانلود کنید