نهج البلاغه در کلام بزرگان
در امثال و حكم عربى شهرت دارد كه «كلام الملوك، ملوك الكلام» ، این سخنى به غایت حكیمانه است، نهجالبلاغه مولا
امیرالمؤمنین كه الحق «اخ القرآن» نام گرفته نیز مصداق عالى این سخن حكمتآمیز است، زیرا از زبان و قلم بزرگ مردى تراویده كه در جهان سخنورى یگانه بوده كلامش سرآمد كلامهاست. از همین روى درباره این اثر جاودانه گفتهاند «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق».
آرى، امام مؤمنان در عرصه سخنورى گوى سبقت از همگان ربوده و توسن بلاغت را در میدان فصاحت بىمهابا تازانده و هیچ كسى یاراى هماوردى با او را ندارد، و نه تنها هم كیشان امام متقین بر بىرقیبى وى اذعان دارند، بلكه سخنوران غیر مسلمان هم بر این امر گواهند، و جز این نیست كه كلام امام على (ع) مؤید از جانب حق است و از زبان و قلمى تراویده كه در شهر علم نبى (ص) بوده است .
خوشتر آن باشد كه سر دلبران
|
گفته آید در حدیث دیگران
|
در ابتدا جهت تیمن به ذكر بیاناتى از بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى (ره) مىپردازیم:
ما مفتخریم كه كتاب «نهجالبلاغه» كه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین كتاب رهایى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست».1
سخنوران و دانشمندان عرب به حكم همزبانى اولین كسانىاند كه حلاوت این اثر ماندنى را چشیدهاند:
سیدرضى كه خود همت به جمعآورى این اثر سترگ گماشته و با نهجالبلاغه جاودانه شده و همچون قطرهاى كه خود دریا شده مىنویسد: «جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این به دلیل گران سنگى و قدر و منزلت این كتاب در فراهم داشتن شگفتىهاى سخنورى و زبانآورى اوست».2
عبدالحمید كاتب از سخنوران بزرگ عرب در عهد مروان، چشمه جوشان مكتب ادبى خود و سبب نویسندگى اش را حفظ خطبههایى چند از نهجالبلاغه مىداند.
«هفتاد خطبه از خطبههاى على (ع) را حفظ كردم و پس از آن ذهنم جوشید كه جوشید».3
و چون از فصاحت و بلاغتسخنان او پرسیدند، پاسخ مىدهد كه حفظ كلمات علىّ سبب فصاحت و بلاغت سخنانم شده است .
در همین راستا باز هم سیدرضى مىنویسد:
«بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقالهاى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر كلمات امیرالمؤمنین على «ع» را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابتبا آن را در خود نیافتم».
ادامه مقاله در ادامه مطلب